میکده عشق حسین
کن نگه بر دل زارم ای همه دار و ندارم-یاحسین که من به جزتودیگه ای ندارم
جمعه 6 مرداد 1398برچسب:, :: 1:41 ::  نويسنده : دانیال امیری

 



جمعه 30 تير 1391برچسب:, :: 1:54 ::  نويسنده : دانیال امیری

دوستان عزیز شما می تونید با رفتن به آدرس

 

"www.akhert2.lxb.ir"

 

سوالات خودتون رو در مورد جهان آخرت

 

جست وجو کنید



جمعه 30 تير 1391برچسب:, :: 1:35 ::  نويسنده : دانیال امیری
یک شنبه 25 تير 1391برچسب:, :: 10:29 ::  نويسنده : دانیال امیری

دوستان عزیز در ادامه مطلب برای شما چند تا نوحه گذاشتم می تونید

با راست کلید کردن روش ان را دانلود کنید یا ان را کشید در پوشه دلخواه تون

در هارد دیسک ذخیره کنید



ادامه مطلب ...


شنبه 24 تير 1391برچسب:, :: 23:19 ::  نويسنده : دانیال امیری

دل من عاشق میمونه دایم از شما می خونه

منو میشناسی آقا جون من همونم اون دیونه

تمومه  مردم  دنیا   ما  رو  می  خونن  دیونه

آره  ما  دیونه  هستیم  بی  خیال این  زمونه

تا  وقتی  عشق  تو  باشه اینا حرف و بهونه

واسه عشق توحلاکم این خطم اینم نشونه

حسرت  زیارت  تو  مونده  تو  این  دل  زارم

کربلا  تو   تا   نبینم   اروم   و   قرار   ندارم

چشای قشنگ عباس خوابواز چشام گرفته

بدون توگم میشم توشب وروز و ماه و هفته

یل  کربلا  ابولفضل  قربونه  اون  قد   وبالات

فدایی چشایی نازت فدایی خشکیی لبهات

میشنوم  صدایی  پاتو  رو زمین قدم میزاری

صدایی  رقیه  میاد  عمو جان کی آب میاری

 

 

 



ادامه مطلب ...


سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:, :: 11:7 ::  نويسنده : دانیال امیری

دوستان در این بخش اشعاری در مورد امام حسین (ع) را برای شما گذاشته ام امیدوارم دوس داشته باشید

 



ادامه مطلب ...


یک شنبه 14 خرداد 1391برچسب:, :: 22:48 ::  نويسنده : دانیال امیری

دوستان عزیز در این بخش تصاویری از معجزه های الاهی به نمایش گذاشته شده است

باشد که مورد عبرت قرار گیرد و موجبات هدایت ما را فراهم سازد

می توانید تصاویر را در ادامه مطلب مشاهده کنید



ادامه مطلب ...


یک شنبه 14 خرداد 1391برچسب:, :: 15:44 ::  نويسنده : دانیال امیری

در این بخش به آشنای بیشتر با قران پرداخته ایم و نوشته های از کتاب گامی در راه 

شناسایی قران مورد استفاده قرار گرفته است که حاصل شصت سال مطالعه و تحقیق و بحث

و تدریس است که در ادامه مطلب می توانید آن را مطالعه کنید

 

 



ادامه مطلب ...


شنبه 13 خرداد 1391برچسب:, :: 22:3 ::  نويسنده : دانیال امیری

دراین بخش به تحلیل و برسی جهان آخرت می پردازیم که چه خطراتی یا چه

نعماتی در رو به روی ماست امیدوارم با خواندن این مطالب راه درست زندگی

کردن و راه به سعادت رسیدن را پیدا کنید باشد که خداوند پشت و پناه ما در

تمام مراحل زندگی مان باشد و با لطف و عنایت خود ما را به راه راست هدایت

کنند با آرزوی رستگاری برای شما بیننده گرامی می توانیدبه ادامه مطلب

مراجعه کنید...

 



ادامه مطلب ...


شنبه 13 خرداد 1391برچسب:, :: 11:59 ::  نويسنده : دانیال امیری

مقدمه

به نام خدا به یاد مهدی

بعد از پیامبر در رابطه با جانشینی حضرت اختلاف شد،گروهی معتقد بودند که این امر باید توسط پیامبر مشخص می شد ،که پیامبر این کار را در غدیر انجام داد و عمده مسلمین این امر را می دانستند ،و گروهی معتقد بودند مسئله جانشینی به خود مردم واگذار شده است وآنان خود باید تصمیم بگیرند.
حالا می خواهیم بررسی کنیم که آیا امام با ویژگی های که دارد می تواند انتخاب آن بر عهده مردم باشد یا نه ؟
 از نظر سنی ها امام حاکم دنیای مردم است ،اما از نظر شیعه امام سر پرست دین و دنیای انسان است.مدیریت جامعه از نظر ظاهری و هدایت دلها از نظر معنوی به سوی حق از طرف امام صورت می گیرد.،امام با پیامبر از این  جهت که بر پیامبر وحی می شود ولی بر امام وحی  نمی شود ، پیامبر صاحب دین است اما امام تبلیغ دین می کند.بنا براین از نظر شیعه امام ادامه نبوت
 است.علت نیاز ما به امام به  همان دلیلی که نیاز به پیامبر است،و آن هدایت و رساندن مردم به کمال است،و دلیل دیگر این است ،که قرآن کلیات را فرموده است و قانون اساسی اسلام است ،اما کسی باید باشد تا آن را تفسیر کند و کسی باید باشد نیاز های مردم را جواب بدهد. پیامبر در  مدتی که رهبری جامعه را برعهده داشت نتوانست همه مسایل دین و ریزه کاری های آن را بیان کندو در رابطه با بعضی مسائل موقعیت آن فراهم نشده بود در نتیجه همین کار را ائمه بعد از پیامبر انجام دادند
ممکن است سئوال شود به چه دلیل سخن آنان حجت است و باید به آنان عمل کرد  
       . به دلیل سخن پیامبر که در حدیث ثقلین فرمودند :"من در میان شما دو چیز گران بها می گذارم کتاب خدا و عترتم، اهل بیتم را.تا وقتی که به این دو تمسک جویید هرگز گمراه نشوید و این دو هیچ گاه از هم خدا نمی شوند تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند." این روایت را شیعه وسنی نقل کرده اند .بنا براین همانطور که آیه آیه قرآن حجت است کلمه کلمه معصوم نیز حجت است و باید به آن عمل کرد ،با این مطالب نیاز به وجود امام روشن می شود ،که کسی رهبری جامعه را می تواند به عهده بگیرد که دین پیامبر را از بدعتها حفظ کند و وجود او بهترین عامل برای تزکیه نفوس باشد بنا براین جامعه نیاز به الگوی عملی دارد همانگونه که پیامبر در زمان خود الگوی عملی جامعه بود

معرفت امام
از مهمترین وظایف مومنان پس از معرفت به خدا و رسول او ،معرفت و شناخت ولی امر ،امام زمان است .و از امام  باقر علیه السلام" یا امام صادق "علیه السلام" روایت است "بنده خدا مومن نخواهد بود ،مگر این که خدا و پیامبر و همه امامان را بشناسد و نیز امام زمانش را بشناسد و در تمام امور خود به او مراجعه کند و تسلیم امر وی باشد ."در حدیث صحیح از حارث بن المغیره آمده که گفت :به حضرت ابو عبدالله صادق "علیه السلام "گفتم :آیا پیغمبر"صل الله علیه السلام " فرموده:"من مات و لا یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه؟فرمود :آری .عرضه داشتم :این کدام جاهلیت است ،آیا جاهلیت مطلق است یا جاهلیت کسی که امامش را نشناخته ؟فرمودند :جاهلیت کفر و نفاق و ضلال آنچه در معرفت امام واجب است،دو امر است :یکی شناخت امام به اسم ونسب و دیگر ی شناخت شخصیت امام با صفات و خصوصیات او که به وسیله آن از دیگران امتیاز می یابد .
خصوصیات امام
1. تقوا و پاکی :نمی شود کسی در راس جامعه اسلامی باشد و دچار انحراف باشد چون امام الگو جامعه است ،اگر رهبر جامعه به خطا برود در نتیجه مردم نیز به خطا میروند همان گونه که امام علی" علیه السلام" فرمودند:" جامه اصلاح نمی شود مگر اینکه حاکمان اصلاح شوند."این پاکی و تقوا همان مقام عصمت برای امام است ؛ معصوم کسی است که هیچ نوع گناهی انجام ندهد 
2. علم و دانش امام :علم و دانش امام به گونه ای باید باشد که پاسخ گوی نیاز مردم باشد .و برای مردم قابل قبول نیست که کسی جانشین  پیامبر باشددر بعضی مسائل نتواند پاسخ گوی مردم باشد ،همان طور که در تاریخ مشاهده شده که خلفا پاسخ دادن بعضی سئوالات عاجز بودند و امام علی علیه السلام پاسخ گوی جواب مراجعه کنند گان بودند .
3. مدیریت امام :مدیریت امام که بامدیریت درست جامعه را به سعادت هدایت کند .
4. شجاعت امام :این ویژگی سبب می شود که عزت و بزرگی مسلمانان و جامعه می شود و حق را بیان میکنند علیه بی عدالتی قیام میکنند هر چند به قیمت از دست دادن جانشان باشد برای انان حفظ اسلام مهم است .
با توجه به مطالب بیان شده :که امام باید عصمت ،علم ،مدیریت شجاعت داشته باشد نمی توان قبول کرد غیر خداوند امام را انتخاب کند زیرا غیر خدا کسی دارای این مرتبه نیست.
همانا امامت قدرش بالاتر و منزلتش بزرگتر و مکانش رفیع تر و عمقش ژرفتر از آن است که مردم با عقل خود به آن برسند ویا با آری خود آنرا در یابند که امامت همان مقامی است که خداوند بعد از نبوت و مقام خلیل الهی در مرتبه سوم به حضرت ابراهیم داده است .. .



جمعه 12 خرداد 1386برچسب:, :: 20:1 ::  نويسنده : دانیال امیری

همسران و فرزندان امام حسن (ع )
دشمنان و تاريخ نويسان خود فروخته و مغرض در مورد تعداد همسران امام حسن (ع ) داستانها پرداخته و حتی دوستان ساده دل سخنانی بهم بافته اند. اما آنچه تاريخ های صحيح نگاشته اند همسران امام (ع ) عبارتند از: " ام الحق " دختر طلحه بن عبيد الله - " حفصه " دختر عبد الرحمن بن ابی بکر - " هند " دختر سهيل بن عمد و " جعده " دختر اشعث بن قيس . بياد نداريم که تعداد همسران حضرت در طول زندگيش از هشت يا ده به اختلاف دو روايت تجاوز کرده باشند. با اين توجه که " ام ولد" هايش هم داخل در همين عددند. " ام ولد " کنيزی است که از صاحب خود دارای فرزند مي شود و همين امر موجب آزادی  او پس از مرگ صاحبش مي باشد . فرزند آن حضرت از دختر و پسر 15نفر بوده اند بنامهاي : زيد، حسن ، عمرو، قاسم ، عبد الله ، عبد الرحمن ، حسن اثرم ، طلحه ، ام الحسن ، ام الحسين ، فاطمه ، ام سلمه ، رقيه ، ام عبد الله ، و فاطمه . و نسل او فقط از دو پسرش حسن و زيد باقی  ماند و از غير اين دو انتساب با آن حضرت درست نيست .

این اسامی که در بالا نوشته شدند بر اساس تحقیقات اینترنتی می باشد

کمالات انساني
امام حسن (ع ) در کمالات انسانی يادگار پدر و نمونه کامل جد بزرگوار خود بود. تا پيغمبر (ص ) زنده بود، او و برادرش حسين در کنار آن حضرت جای داشتند، گاهی  آنان را بر دوش خود سوار مي کرد و مي بوسيد و مي بوييد. از پيغمبر اکرم (ص ) روايت کرده اند که درباره امام حسن و امام حسين (ع ) مي فرمود: اين دو فرزند من ، امام هستند خواه برخيزند و خواه بنشينند ( کنايه از اين که در هر حال امام و پيشوايند ). امام حسن (ع ) بيست و پنج بار حج کرد، پياده ، درحالی که اسبها نجيب را با او يدک مي کشيدند. هرگاه از مرگ ياد مي کرد مي گريست و هر گاه از قبر ياد مي کرد مي گريست ، هر گاه به ياد ايستادن به پای حساب مي افتاد آن چنان نعره مي زد که بيهوش مي شد و چون به ياد بهشت و دوزخ مي افتاد، همچون مار گزيده به خود مي پيچيد. از خدا طلب بهشت مي کرد و به او از آتش جهنم پناه مي برد. چون وضو مي ساخت و به نماز مي ايستاد، بدنش به لرزه مي افتاد و رنگش زرد مي شد. سه نوبت دارائيش را با خدا تقسيم کرد و دو نوبت از تمام مال خود برای خدا گذشت . گفته اندک : "اما حسن (ع ) در زمان خودش عابد ترين و بی اعتنا ترين مردم به زيور دنيا بود". در سرشت و طينت امام حسن (ع ) برترين نشانه های انسانيت وجود داشت . هر که او را مي ديد به ديده اش بزرگ مي آمد و هر که با او آميزش داشت بدو محبت مي ورزيد و هر دوست يا دشمنی  که سخن يا خطبه او را مي شنيد، به آسانی درنگ مي کرد تا او سخن خود را تمام کند و خطبه اش را به پايان برد. محمد بن اسحاق گفت : پس از رسول خدا (ص ) هيچکس از حيث آبرو و بلندی قدر به حسن بن علی نرسيد. بر در خانه فرش مي گستردند و چون از خانه بيرون مي آمد و آنجا مي نشست راه بسته مي شد و به احترام او کسی از برابرش عبور نمي کرد و او چون مي فهميد، برمي خاست و به خانه مي رفت و آن گاه مردم رفت و آمد مي کردند". در راه مکه از مرکبش فرود آمد و پياده به راه رفتن ادامه داد. در کاروان همه از او پيروی کردند حتی سعد بن ابی  وقاص پياده شد و در کنار آن حضر ت راه افتاد. ابن عباس که از امام حسن و امام حسين (ع ) مسن تر بود، رکاب اسبشان را مي گرفت و بدين کار افتخار مي کرد و مي گفت : اينها پسران رسول خدايند. با اين شأن و منزلت ، تواضعش چنان بود که : روزی بر عده ای مستمند مي گذشت ، آنها پاره های نان را بر زمين نهاده و خود روی زمين نشسته بودند و مي خوردند، چون حسن بن علی را ديدند گفتند: "ای پسر رسول خدا بيا با ما هم غذا شو". امام حسن (ع ) فورا از مرکب فرود آمد و گفت :" خدا متکبرين را دوست نمی دارد". و با آنان به غذا خوردن مشغول شد. آنگاه آنها را به ميهمانی خود دعوت کرد، هم غذا به آنان داد و هم پوشاک . در جود و بخشش امام حسن (ع ) داستانها گفته اند. از جمله مدائنی روايت کرده که : حسن و حسين و عبدالله بن جعفر به راه حج مي رفتند. توشه و تنخواه آنان گم شد. گرسنه و تشنه به خيمه ای رسيدند که پير زنی در آن زندگی مي کرد. از او آب طلبيدند. گفت اين گوسفند را بدوشيد وشير آن را با آب بياميزيد و بياشاميد. چنين کردند. سپس از او غذا خواستند. گفت همين گوسفند را داريم بکشيد و بخوريد. يکی از آنان گوسفند را ذبح کرد و از گوشت آن مقداری بريان کرد و همه خوردند و سپس همانجا به خواب رفتند. هنگام رفتن به پير زن گفتند: ما از قريشيم به حج مي رويم . چون باز گشتيم نزد ما بيا با تو به نيکی رفتار خواهيم کرد. و رفتند. شوهر زن که آمد و از جريان خبر يافت ، گفت : وای بر تو گوسفند مرا برای مردمی  ناشناس مي کشی آنگاه مي گويی از قريش بودند؟ روزگاری گذشت و کار بر پير زن سخت شد، از آن محل کوچ کرد و به مدينه عبورش افتاد. حسن بن علی (ع ) او را ديد و شناخت . پيش رفت و گفت : مرا مي شناسي ؟ گفت نه . گفت : من همانم که در فلان روز مهمان تو شدم . و دستور داد تا هزار گوسفند و هزار دينار زر به او دادند. آن گاه او را نزد برادرش حسين بن علی فرستاد. آن حضرت نيز همان اندازه به او بخشش فرمود. او را نزد عبد الله بن جعفر فرستاد او نيز عطايی همانند آنان به او داد. حلم و گذشت امام حسن (ع ) چنان بود که به گفته مروان ، با کوهها برابری  مي کرد.

 

حسين (ع ) با پدر

 

شش سال از عمرش با پيامبر بزرگوار سپري شد، و آن گاه که رسول خدا (ص ) چشم ازجهان فروبست و به لقاي پروردگار شتافت ، مدت سي سال با پدر زيست . پدري که جز به انصاف حکم نکرد، و جز به طهارت و بندگي  نگذرانيد، جز خدا نديد و جز خدا نخواست و جز خدا نيافت . پدري که در زمان حکومتش لحظه اي او را آرام نگذاشتند،همچنان که به هنگام غصب خلافتش جز به آزارش برنخاستند. در تمام اين مدت ، با دل و جان از اوامر پدر اطاعت مي کرد، و در چند سالي که حضرت علي (ع ) متصدي خلافت ظاهري شد، حضرت حسين (ع ) در راه پيشبرد اهداف اسلامي ، مانند يک سرباز فداکار همچون برادر بزرگوارش مي کوشيد، و در جنگهاي  "جمل "، "صفين " و "نهروان " شرکت و به اين ترتيب ، از پدرش اميرالمؤمنين (ع ) و دين خدا حمايت کرد و (13) داشت . حتي گاهي در حضور جمعيت به غاصبين خلافت اعتراض مي کرد.

در زمان حکومت عمر، امام حسين (ع ) وارد مسجد شد، خليفه دوم را بر منبر رسول الله (ص ) مشاهده کرد که سخن مي گفت . بلادرنگ از منبر بالا رفت و فرياد زد: "از منبر (14) پدرم فرود آي ....

 

حسين (ع ) و پيامبر (ص )

 

از ولادت حسين بن علي (ع ) که در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص ) که شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد، مردم از اظهار محبت و لطفي که پيامبر راستين اسلام (ص ) درباره حسين (ع ) ابراز مي داشت ، به بزرگواري  و مقام شامخ پيشواي سوم آگاه شدند. سلمان فارسي مي گويد: ديدم که رسول خدا (ص ) حسين (ع ) را بر زانوي  خويش نهاده او را مي بوسيد و مي فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگواراني ، تو امام و پسر امام و پدر امامان هستي ، تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهاي خدايي که نه نفرند و خاتم ايشان ، (8) قائم ايشان (امام زمان "عج ") مي باشد.

انس بن مالک روايت مي کند: وقتي از پيامبر پرسيدند کدام يک از اهل بيت خود را بيشتر دوست مي داري ، فرمود:

بارها رسول گرامي حسن (ع ) و حسين (ع ) را به سينه مي فشرد و (9) حسن و حسين را، (10) آنان را مي بوييد و مي بوسيد. ابوهريره که از مزدوران معاويه و از دشمنان خاندان امامت است ، در عين حال اعتراف مي کند که : "رسول اکرم را ديدم که حسن و حسين را بر شانه هاي  خويش نشانده بود و به سوي ما مي آمد، وقتي به ما رسيد فرمود هر کس اين دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست (11) داشته ، و هر که با آنان دشمني ورزد با من دشمني نموده است .

عالي ترين ، صميمي ترين و گوياترين رابطه معنوي و ملکوتي بين پيامبر و حسين را مي توان در اين جمله رسول گرامي  اسلام (ص ) خواند که فرمود: "حسين از من و من از (12) حسينم

                              شریعتی نسبت به واقعه عاشورا نگاهی ویژه دارد. وی نمی‏پذیرد که امام حسین علیه‏السلام برای یک حرکت نظامی و سیاسی، همانند حرکت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم و علی علیه‏السلام در احد و صفین به پا خاسته باشد. امام در شرایطی قرار دارد که نه می‏تواند بجنگد و نه ساکت بنشیند؛ نه سلاحی دارد و نه سربازی. حتی کسی از بنی‏هاشم هم نیست که با او همصدا شود. بنابراین تنها وسیله‏ای که می‏تواند اسلام را نجات دهد و در جامعه تحرکی ایجاد کند، کشته شدن است. مبنای استدلال شریعتی در این باره، عبارتی از نهج‏البلاغه است: «والشهادة استظهارا علی المجاهدات». از نظر شریعتی، فلسفه شهادت آن هم از نوع شهادتی که شهید فقط به خاطر کشته شدن می‏رود، جهاد و مخاصمه نیست، این است: شهید به خاطر آشکار شدن آنچه انکار و کتمان شده است، کشته می‏شود. از دیدگاه وی آنچه انکار شده است و در واقع اولین انحراف به حساب می‏آید، جدا کردن اسلام به عنوان یک دین از پایگاه اجتماعی آن است. اسلام علاوه بر رستگاری فردی، دارای رسالت دیگری است و آن ایجاد یک امت است؛ جامعه‏ای با زیربنای قسط و نفی اشرافیت، تضاد طبقاتی، استثمار نیروی کار به وسیله پول، و با یک روبنای امامت، نفی استبداد و حاکمیت فردی است. از نظر شریعتی، این انحراف نخست با طرح کردن اصل اجماع آرای مردم و پیش آوردن جریان سقیفه آغاز شد و به‏تدریج خلافت به جای امامت قرار گرفت و بعد از مرگ معاویه تبدیل به وراثت گردید. در این پنجاه سال، اسلام پله پله به صورت مجموعه‏ای از شعائر عبادی، احساسات فردی، عقاید ذهنی و ظواهر و قوالب درآمده است. دین برای مردم یک عامل تخدیر، برای طبقه برخوردار یک عامل توجیه و برای حکومت یک پایگاه قدرت و غارت شده بود. بنابراین در شهادت امام همه چیز ظاهر شد و تمامی خصایص ضد اسلامی و استعدادهای ضد انسانی و دژخیمی قدرت حاکم برملا گردید. در فرهنگ ما، شهادت مرگی نیست که دشمن بر مجاهد تحمیل کند. شهادت مرگ دلخواهی است که مجاهد با همه آگاهی و همه منطق و شعور و بیداری و بینایی خویش، خود انتخاب می‏کند. «شهادت دعوتی است در همه عصرها و بر همه نسل‏ها که اگر می‏توانی بمیران و اگر نمی‏توانی بمیر.» در نگاه شریعتی به واقعه عاشورا، جنبه اسطوره‏پردازی غلبه دارد و کمتر به وقایع‏نگاری پرداخته شده است. شریعتی در مقابل انتقاداتی که نویسنده شهید جاوید به او وارد می‏کرد، هیچ پاسخی ارائه نکرد و در واقع با سکوت خود آن انتقادات را پذیرفت. صالحی حتی نشان داد که در جمله نهج‏البلاغه (والشهادة استظهارا علی المجاهدات)، منظور از شهادت، گواهی دادن شهود در نزد قاضی است و ربطی به شهید شدن ندارد. شریعتی بیشتر به دنبال طرح سمبولیک و نمادین این جریان است و این برداشت‏های حماسی از قیام عاشورا را در راستای حرکت اصلاحی خود می‏داند.

دیدگاه‏های شهید مطهری

دیدگاه ایشان شباهت قابل ملاحظه‏ای با نظرگاه شریعتی دارد. مطهری کلید شخصیت امام حسین علیه‏السلام را حماسه می‏داند. وی نیز همچون شریعتی، حرکت امام از مدینه به مکه را نه به جهت امنیت، بلکه به واسطه اعلام مخالفت با بنی‏امیه و یک حرکت تبلیغاتی می‏داند. مطهری عقیده دارد که حسین، خونین شدن این صحنه را می‏خواست و خودش آن را رنگ‏آمیزی می‏کرد؛ اهل‏بیت خود را همراه برد تا صحنه کربلا را داغ‏تر کند و آنها را با دست دشمن تا قلب حکومت شام می‏فرستد تا این صدا به عالم برسد.

مطهری سه عامل را در قیام عاشورا مؤثر می‏داند: تقوای امام در پاسخ منفی او به تقاضای نامشروع یزید (بیعت)، دعوت کوفیان از امام که حجت را بر امام تمام می‏کرد، امر به معروف و نهی از منکر. مطهری امام علیه‏السلام را در عامل اوّل مدافع می‏داند و در عامل دوّم متعاون و در عالم سوم مهاجم و انقلابی. ایشان دعوت مردم کوفه را علّت قیام امام نمی‏داند؛ بلکه نهضت امام را علت دعوت کوفیان می‏شمارد.

در مجموع، محمدتقی شریعتی و آیتی نیز در تحلیل عاشورا بر همین عقیده‏اند.

 

 



پنج شنبه 4 خرداد 1391برچسب:, :: 22:18 ::  نويسنده : دانیال امیری

نمی‌دانم تو را در ابر دیدم یا کجا دیدم
به هر جایی که رو کردم فقط روی تو را دیدم

تو را در مثنوی، در نی، تو را در‌ های و هو، در هی
تو را در بند بند ناله‌های بی‌صدا دیدم

تو مانند ترنم، مثل گل، عین غزل بودی
تو را شکل توسل، مثل ندبه، چون دعا دیدم

دوباره لیلة القدر آمد و شوریدگی‌هایم
تب شعر و غزل گل کرد و شور نینوا دیدم

شب موییدن شب آمد و موییدن شاعر
شکستم در خودم از بس که باران بلا دیدم

صدایت کردم و آیینه‌ها تابید در چشمم
نگاهم را به دالان بهشتی تازه وا دیدم

نگاهم کردی و باران یک ریز غزل آمد
نگاهت کردم و رنگین کمانی از خدا دیدم



پنج شنبه 4 خرداد 1398برچسب:, :: 10:19 ::  نويسنده : دانیال امیری

سلام دوستان عزیز من از اینکه وبلاگ منو انتخاب کردید بسیار خوشحالم

امیدوارم در کنار هم لحظات خوبی رابگذارنیم و از با هم بودن لذت کافی را برده باشیم

لطفا نظر یادتان نره باتشکر دانیال امیری

 

 



صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان میکده عشق حسین و آدرس mikade.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 12
بازدید هفته : 16
بازدید ماه : 65
بازدید کل : 29343
تعداد مطالب : 13
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


جاوا اسكریپت